۷۸۶ نام شب من اشک سکوت مرده در فریادم داد ی سر و پاشکسته ، در بی دادم اینها همه هیچ ... ای خدای شب عشق نام شب عشق را که برد از یادم ؟ ------------------------- آثار شب زفاف من زاده ی شهوت شبی چرکینم در مذهب عشق ، کافری بی دینم آثار شب زفاف کامی است پلید خونی که فسرده در دل خونینم ------------------------------- شیشه و سنگ او مظهر عشق بود و من مظهر ننگ وقتی که فشردمش به آغوش تنگ لرزید دلش ، شکست و نالید که : آخ ای شیشه چه می کنی تو در بستر سنگ ؟ ورود به وبلاگ اصلی ما در فیلتر شکن اینجاست.... |