۷۸۶ چقدر سخته جدایی منم دارم خدایی
تو که نبودی گریه دمسازم بود
وقتی بودی خوبیت آغوش بازم بود
چقدر خونه تاریک و بیصدا بود
دریچه پهن قلبم باریک و بیندا بود
راستی قناریهام دیگه نمیخونن
برام توی کوچیکترین قفس
خودشونو زندونی کردن برام
چون تو نبودی حالیه
یکی پیدا نمیشه همدل من شه
توی این راه مهیب همسفرم شه
میدونسیتی باغچه دیگه گل نمیداد
حیاطشم بی تو صفایی نمیداد
بار اولم بودش که ناله و زاری زدم
به کسی حرفی نگفتم تموم حرفام نگفتهاس
از سکوت کردنش مردم تموم حرفامو خوردم
خیلی سخته که دست من لمس نکنه دست تو
رو دست و پام سست و فلج شه واسه تو
چون تون نبودی حالیته
جدیدترین مطالب ر وبلاگ اصلی ما...فیلتر شکن اینجا... |