تاریخ بی تکرار |
۷۸۶ خدا وندا000 اگر در ظهرگرماگیر تابستان تن خود را به زیر سایه ی دیواری بسپاری لبت را بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرف ترکاخ های مرمرین بینی و اعصا بت برای سکه ای این سو و آن سودر روان باشد و شاید هر رهگذر هم از درونت با خبر باشد زمین و آسمان را کفر می گویی000 نمی گویی؟ خدایا خالقا بس کن جنایت را تو ظلمت را000! تو خود سلطان تبعیضی یکی را بی دلیل آقا نمی کردی دگر فریاد ها در سینه ی تنگم نمی گنجد دگر آهم نمی گیرد دگر این سازها شادم نمی سازد دگر از فرط می نوشی می هم مستی نمی بخشد دگر در جام چشمم باده شادی نمی رقصد نه دست گرم نجوائی به گوشم پنجه می ساید نه سنگ سینه ی غم چنگ صدها ناله می کوبد0 اگر فریادهایی از دل دیوانه برخیزد خدایا گنبد صیاد یعنی چه ؟ فروزان اختران ثابت سیار یعنی چه ؟ ورود به وبلاگ اصلی ما در فیلتر شکن جدید |