فیلتر شکن بیست و نهم فروردین 1388

۷۸۶

آدمای خوب و بد دیگه یکی شدن برام

آب و رنگشونم دیگه یکی شد برام

آب و رنگشونم دیگه بی رنگ شد برام

در بهار تابش خورشید ملایم دیگه سوزان برام

برا من میون پاییز و بهار فرقی نداره

میدونم تو خواب که بهار روی ماه ‌تو بیاره

ای خدا ای خدا از تو میخوام اسیر و مجنونش شم

دیگه از بیهوده دویدن خسته شدم

دیگه از بیهوده پریدنم خسته شدم

میدونی چون تو نبودی حالیته

خیلی بی انصافم که بارون رحمت خدا خسته شدم

خیلی بی انصافم که کاراو حکمت خدا خسته شدم

برا من خونه بدونه تو قفس شده

برا من زندگی بی نفس شده

مثل اون پرنده که دیوونه شده

مثل اون موجود منگی که بدونه لونه شده

تو میخوای منو ویرون بکنی

تو میخوای مثل یه شیر منو زخمی بکنی

تو میخوای پرنده رو از تو آشیونه‌اش بیرون بکنی

من میگم تو میخوای با من اینجور بکنی

تو میگی نه من میگم چون تو نبودی حالیته

برا من دیگه شبا ستاره‌ای دیده نمیشه

برا من دیگه تو قلب جوونه عشق روییده نمیشه

میدونستی که دیگه دنیا برام تیره و تاره

میدونستی که دیگه مردن برام دین و راهه

دیگه عاقل نمیشم دیگه بالغ نمیشم

دیگه از حرفای تو سیر نمیشم

اینو بدون اگه خدا تمام دنیارم بده جایی نیست

اینو بدون اگه خدا تموم کارارم کنه دیگه راهی نیست

اینو بدون اگه خدا بهشتشم به من بده صفایی نیست

اینو بدون چون تو نبودی حالیته

من دیگه مثل قدیم منتظر عید نوروز نبودم

اینو بدون مثل قدیم منتظر عمو نوروز نبودم

ای بی زبون تو رو باید توی رویا ببینم..

ورود به وبلاگ اصلی ما در فیلتر شکن و مطلب خواندنی