فیلتر شکن دوم اردیبهشت 1388

۷۸۶

آدمی می شناسم از دوزخ…خوف وتشویش دارد و من نه

بس که می ترسد از عذاب خدا…هول از آتیش دارد و من نه

دائما ذکر گوید و تسبیح…در کف خویش دارد و من نه

قلبی آکنده از خدا و سری…باطن اندیش دارد و من نه

بس عجول است در رکوع و سجود…گوئی او جیش دارد و من نه

تا رسد زآسمان به او الهام…دوسه تا دیش دارد و من نه

گوئیا با خدا بود فامیل…او که این کیش دارد و من نه

بهر ماموریت ز بیت المال…هی سفر پیش دارد و من نه

بر نگشته ز انگلیس هنوز…سفر کیش دارد و من نه

بهر حج تمتع و عمره…کوپن و فیش دارد و من نه

زندگی تخته نرد اگر باشد…او دو تا شیش دارد و من نه

پانزده تا مغازه یک پاساژ…توی تجریش دارد و من نه

در دزاشیب باغ و در قلهک…خانه از خویش دارد و من نه

پانزده تا عیال صیغه و عقد…بی کم و بیش دارد و من نه

گرچه با گرگها بود دمخور…ظاهر میش دارد و من نه

دانی او این همه چرا دارد؟…چون که او ریش دارد و من نه

میکروفن را بگیر از “هالو “…سخنش نیش دارد و من نه

ورود به وبلاگ اصلی ما از اینجا...فیلتر شکن و کلی مطلب جدید...